این عمار؟
تاریخ دوباره ندای هل ناصر من ینصرنی امام را شنید.این بار مولای امت، ابوذر، سلمان و حبیب را نطلبید و به سراغ عمار رفت. عمار توان کاستن سنگینی تنهایی امام و امت را دارد.
جنگ صفینی درخرداد 88 به پاشد. پایداری و هماوردی چهارساله با تمام معاویههای تاریخ، امویان را کلافه کرده است. میخواهند فتنه به پا کنند. گویا شمشیر به گلوی آنها رسیده است و باید دو جبهه خوارج و عافیتطلبان تحریک گردند.
در اواخر کارزار، فتنه به پا شد. دنیاگرایان داخلی و خوارج زمان بازیگران فتنه معاویه شدند. امام به یاد عمار افتاد. فریاد میزند عمارها کجایند؟ پاسخی از بزرگان نرسید. برخی پنداشتند امام ابوذر را میطلبد. یاران انقلاب ابوذروار برای لبیک به امامشان آمدند. برخی بیخبر از میدان نبرد بودند و به خیال خود به قصد تجارت آمدند. اشعریها به حکمیت فکر میکردند.
عمار کیست؟
مهم تر از بیان حق چگونگی بیان آن است. عمار و ابوذر هر دو از حق دفاع میکنند. ابوذر دورهای میزیست که مردم خود را به کروکوری زده بودند و فقط لال نبودند، که ای کاش لال هم میشدند. در عاشورا و سقیفه نصیحت فایدهای نداشت. حتی معصوم نتوانست راهی به گوش بیعتکنندگان بیابد. زهرا و حسین با مهر و نام پیامبر از سنگینی مظلومیت حق نتوانستند بکاهند. در سقیفه و عاشورا، تاریخ به دنبال پاسخ بود. ابوذر و زینب سخنگوی خوبی برای پاسخ به تاریخ بودند. اما در صفین و نهروان، برخی نتوانستند حق را بجویند و به بیراهه رفتند. فضا بسیار غبارآلود بود و چشم ها به تنهایی کارایی نداشتند. گوشها بیشتر به درد میخوردند. حضرت امیر با تبیینگری، سپاه خوارج را نصف میکند. اهالی کوفه مریض هستند. زهر خود را خواهند ریخت اما شاید تعدادی حقیقت را بیابند. در فتنه 88 مانند صفین نه تنها تاریخ، بلکه جامعه نیز پاسخ میخواهد. باید عمارگونه وظیفه ابوذر را انجام داد نه ابوذرگونه به جای عمار نشست.
ایرانیان کوفی نشدند و علی را تنها رها نکردند. فتنه به برکت پیوند عمیق امام و امت و ایستادگی ابوذرهای انقلاب در خط مقدم جبهه حق علیه باطل پایان یافت. ولی درسهایش نباید فراموش شود. به یاد داشته باشیم چه کارها می توانستیم انجام دهیم اما نکردیم و چه کارها نباید انجام می دادیم اما کردیم.
تاریخ تکرار نشد. امت، امامش را رها نکرد. حکمیت را نپذیرفت. پیوند امام و امت کمر فتنه را شکست ولی نباید فراموش کنیم، اگر عمارها بودند، شمشیر از گردن معاویه فاصله نمیگرفت. هر چند حکمیت صورت نگرفت، ولی معاویهها فرصتی یافتند.