سیاست‌ورزی

رمز ظهور آن موجود موعود آگاهی جامعه است. پرچم خون‌خواهی حسین، تنها توسط یک جامعه آگاه به دستان مبارک فرزندش می‌رسد. هر کس در آگاه کردن جامعه قدمی بردارد یک پرچمدار سیاه خراسان و زمینه‌ساز ظهور است. سلاح پرچمداران سیاه خراسان، قلم و زبان است. ای پرچمداران سیاه خراسان جامعه را آماده ظهور کنید.

سیاست‌ورزی

رمز ظهور آن موجود موعود آگاهی جامعه است. پرچم خون‌خواهی حسین، تنها توسط یک جامعه آگاه به دستان مبارک فرزندش می‌رسد. هر کس در آگاه کردن جامعه قدمی بردارد یک پرچمدار سیاه خراسان و زمینه‌ساز ظهور است. سلاح پرچمداران سیاه خراسان، قلم و زبان است. ای پرچمداران سیاه خراسان جامعه را آماده ظهور کنید.

سیاست‌ورزی

به غیر از این وبلاگ، در وبلاگ اقتصادما نیز می‌توانید نوشته‌های مرا بخوانید.

بایگانی
پیوندها

يكشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ

۰

مگر علی نماز می خواند؟

يكشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ

خبر شهادت امیرالمؤمنین در شهر می‌‎پیچد، برخی می‌گویند مگر علی نماز می‌خواند که در مسجد کوفه شهید شود. غافل از آنکه علی مظهر نماز و دین است.

1400 سال بعد این سید علی، فرزند آن علی، ناشناس می‌ماند. امویان شروع به داستان‌سرایی می‌کنند. وی را دیکتاتور معرفی می‌کنند در حالی که مدافع اصلی مردمسالاری در نظام اسلامی بوده است. در همه دوره‌ها پای رأی مردم ایستاد. عملکرد سید انقلاب در دفاع ازجمهوریت نظام اسلامی، حتی مورد ستایش سید فراموش کار با عبایی شکلاتی نیز قرار گرفت.

سید و 40 میلیون از امتش به 11میلیون جابه‌جایی رأی متهم شدند اما در انتخابات ریاست جمهوری اخیر پای 250 هزار رأی نامزد پیروز ایستادند. نامزدی که همان فراموش‌کاران از وی حمایت کردند. فراموش‌کارانی که در سال 88، باور نمی‌کردند پتک جمهوریت بر سر آنان فرود آید و دبه کردند. جبهه عافیت‌طلب که خود را دانای کل می‌پنداشت، می‌خواست به مردم بقبولاند سیزده از بیست و چهار بزرگتر است، و مردم را احمق در نظر می‌گرفت.

برخی عملکرد  سید را زیر سول می برند اما کارنامه‌اش آن چنان درخشان است، که راهی جز دروغ نمی‌یابند.

برخی از ثروت و نحوه زندگی خانواده‌اش سخن به زبان می‌آورند. مدعی‌اند این سید علی مانند آن علی، نماز نمی‌خواند. حقیقت آن است این غافلان و جاهلان مانند آن غافلان و جاهلان صم‌ بکم عمی فهم لا یعقلون هستند.

در پاکدستی امام همین بس که مخالفان وی و امتش به آن اعتراف کردند.

عطا‌ء‌الله مهاجرانی وزیر خارج‌نشین دوره اصلاحات که امروزه مهمان همیشگی محافل ضدانقلاب هست در سخنرانی در دفاع از اصلاح در برابر انقلاب به دو تفاوت میان ایران و مصر اشاره می‌کند: یک - استقلال ایران در برابر وابستگی مصر به آمریکا و دوم - عدم فساد اقتصادی آیت‌الله خامنه‌ای در برابر فساد مبارک و خانواده‌اش. او در مورد رهبر انقلاب می‌گوید: "خود من که از آغاز انقلاب در مجلس بودم و در دولت بودم و آیه‌الله خامنه‌ای را می‌شناسم به عنوان منتقد ایشان اقرار می‌کنم که یک نقطه‌ی خاکستری حتی نه تاریک، در زندگی اقتصادی ایشان و خاندانشان نمی‌شود پیدا کرد."

نباید بگذاریم این سید علی فرزند آن علی، مظلوم واقع شود و مظلومیت علی زمان دوباره تکرار شود.

کسانى که از نزدیک با زندگى معظم‌له ارتباط و رفت و آمد دارند ساده‌زیستى ایشان را حتى در سطح پایین‏ترین اقشار جامعه تأیید مى‏نمایند، به گونه‏اى که حتى در میان مخالفین منصف نظام هم هیچ گونه ابهام و شایعه خلافى در این زمینه وجود ندارد. رهبرمعظم‌انقلاب شدیداً خود به مسأله ساده زیستى پاى بندند و سایر مسئولین را به رعایت این امر مهم توجیه نموده ومى فرمایند: «مسئول در جمهورى اسلامى، یک معدود وظایفى را باید رعایت کند، زندگى، نوع غذا و مصرف او و اعضاى خانواده‏اش باید شبیه ضعفاى مردم باشد و در این صورت است که مردم او را از خود و خود را هم راه او مى‏دانند.»

 و در جاى دیگر در دیدار مسئولان وکارگزاران نظام مى‏فرمایند: «برادران نمى‏شود ما در زندگى مادى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند: مردمى که خیلیشان از اولیات زندگى محرومند... من و شما، همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگیریم؟ مثل خانه اشراف درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابان‏ها حرکت کنیم؟ اشراف مگر چه گونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولى ما ریشمان را گذاشته‏ایم، همین کافى است؟ نه، ما هم مترفین مى‏شویم.  والا در جامعه اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید. »

در ادامه خاطرات برخی افراد از نحوه زندگی رهبر معظم انقلاب آورده می‌شود تا کج‌فهمان امت پیامبر، این سید علی را مانند آن علی، به لبه تیز شمشیر نسپارند.

حجت‌الاسلام سیدعلی اکبری در بیان خاطراتی در وبلاگ شخصی خود می‌گوید: ما زمانی خدمت ایشان رفتیم و از آقا درخواست نمودیم تا اجازه بفرمایند از داخل منزلشان و وضیعت زندگیشان فیلم‌برداری کنیم، تا مردم وضیعت زندگی رهبر خود را ببینند و بفهمند که ایشان چگونه زندگی می‌کنند. آقا فرمودند: «اگر شما بخواهید زندگی مرا نشان بدهید می‌ترسم خیلی‌ها باور نکنند.»

سردار سرلشکر سیدرحیم صفوی نیز در بیان خاطره‌ای می‌گوید:‌ روزی که در منزل رهبرانقلاب در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز، معظم‌له با مهربانی به من فرمودند: «آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید». بنده در عین حال که این را توفیقی می‌دانستم، خدمتشان عرض کردم: «اسباب زحمت می شود.» رهبرمعظم انقلاب فرمودند: «نه، بمانید؛ هرچه هست با هم می‌خوریم.» وقتی‌که سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدی‌گلپایگانی نیز می‌گوید: با این‌که رهبرمعظم‌انقلاب می‌توانند از همه‌ی امکانات مادی بهره‌مند شوند، سطح زندگی خصوصی ایشان از سطح زندگی یک شهروند معمولی پایین‌تر است. معظم‌لَه علاوه بر این که از یک زندگی معمولی سطح پایین بهره می‌برند، دائماً به مسوولان سفارش می‌کنند: «مواظب زندگی خود باشید. اصراف نکنید.»
حجت الاسلام‌والمسلمین مسیح مهاجری نیز می‌گوید: در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان ماجرایی را برای من تعریف کردند که بسیار شنیدنی و جالب است.

معظم‌لَه فرمودند روزی در دفتر کارم نشسته بودم، تلفن زنگ زد. مادرم پشت خط بود، گوشی را که برداشتم با صدای خنده ایشان روبه‌رو شدم. علت را پرسیدم؛ مادرم گفت: «چند روزی است در خانه هیچ نداریم، پدرت هم پولی ندارد». این داستان برای من بسیار مهم بود. پدر و مادر رییس‌جمهور کشور، پول و غذا ندارند. ماجرای مذکور نشان از ساده زیستی در خانه مقام ولایت دارد. ایشان در خانه بسیار ساده زندگی می‌کنند و هیچ فردی تا به حال نتوانسته از موقعیت معظم لَه سوءاستفاده کند. چه افتخاری برای ملت مهم‌تر از این که چنین شخصیت ارزشمندی رهبری آنان را بر عهده دارد؟!

آیت‌الله سیدمحمودهاشمی شاهرودی نیز در بیان خاطره‌ای می‌گویند: زندگی شخصی آقا از سادگی و سلامت خاصی برخوردار است. این سادگی به زندگی نزدیکان ایشان نیز سرایت کرده‌است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نیستند. همین اعتقاد آنان را از سوءاستفاده از مقام و موقعیت بازداشته است. من این سادگی را در منزل ایشان به تماشا نشستم. روزی معظم‌لَه مرا به کتابخانه خود دعوت کردند، من در آن جا یک میز ساده و قدیمی دیدم. در کنار میز نیز یک صندلی کهنه بود. آن میز و صندلی مربوط به قبل از انقلاب بود. رهبرمعظم‌انقلاب در کتابخانه‌ی ساده‌ی خود هنوز از همان میز و صندلی استفادهمی‌کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی«ره»نیز می‌گویند: بر خود واجب می‌دانم که شهادت دهم زندگی داخلی آیت‌الله خامنه‌ای نه از باب این که رهبر عزیز انقلاب ما به این حرف‌ها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود می‌دانم تا این مهم را به مردم مسلمان وانقلابی ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم. رهبرمعظم‌انقلاب در خانه، بیش از یک نوع غذا بر سفره ندارند. خانواده‌ی معظم‌لَه روی موکت زندگی می‌کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آن جا بود. من از زبری آن فرش به موکت پناه بردم.

آیت‌الله جوادی آملی در این زمینه چنین می‌گویند : یک روز مهمان رهبرمعظم‌انقلاب بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت‌الله خامنه‌ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده‌ام که باهم باشیم‌. آقا فرمودند: این غذا از بیت‌المال است، شما هم مهمان بیت‌المال هستید. برای بچه‌ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است .

آیت‌الله مصباح‌یزدی نیز نقل می‌کنند: مصرف گوشت خانه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در زمان ریاست‌جمهوری تنها از طریق کوپن بود. ایشان در آن زمان به من فرمودند: «من تاکنون غیر از همان گوشت کوپنی که به همه مردم داده می‌شود گوشت دیگری از بازار نخریده‌ام.» امروز هم زندگی ایشان مثل زندگی مردم محروم و مستضعف است.

سید علی‌اکبر طاهایی نیز در بیان خاطره‌ای می‌گوید:« من در آن زمان نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی بودم. همسرم یکی از بچه‌ها را نزد پزشک برد و در مطب دکتر، همسر رهبرمعظم‌انقلاب را ملاقات کرد. ایشان نیز یکی از فرزندان خود را برای مداوا به آنجا آورده بودند. کسی نمی دانست ایشان کیست.

چون نوبت به همسر آقا رسید؛ به اتاق پزشک مراجه کردند. دکتر پس از معالجه فرزند رهبرمعظم‌انقلاب گفت: «برای مداوای فرزندتان روزی یک لیوان لعاب برنج به او بدهید. همسر رهبرمعظم‌انقلاب گفت: «ما چنین امکاناتی را نداریم» پزشک که ایشان را نمی شناخت عصبانی شد و گفت: «مگر امکان دارد درخانه ای برنج نباشد؟» همسر مقام معظم رهبری فرمود: «آقای ما اجازه نمی‌دهد که در خانه، غیر از برنج کوپنی استفاده کنیم و آن هم کفاف خوراک ما را بیش از یک بار در هفته نمی‌دهد.»

 زهرا رهنورد (همسر میرحسین موسوی) نیز نقل می‌کند: در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، روزی همسر ایشان به منزل ما آمدند و به من گفتند :«کوپن قند و شکر ما تمام شده است، اگر شما قند و شکر دارید مقداری به ما قرض دهید.»

سردارسرتیپ شوشتری نیز در با اشاره به توجه رهبری به ساده‌زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی می‌گوید: « مقداری زیلو در خانه مقام‌معظم‌رهبری بود. آن‌ها را جمع کردیم و فروختیم و یک مقدار هم پول از مال شخصی خودم روی آن‌ها گذاشتم. تا به جای آن زیلوها، برای منزل آقا فرشی تهیه کنیم. وقتی زیلوها را عوض کردیم و فرش‌ها را پهن نمودیم، آقا تشریف آوردند و فرمودند: «این‌ها دیگر چیست؟» گفتم: «زیلوها را عوض کردیم». فرمودند: «اشتباه کردید که عوض نمودید. بروید همان زیلوها را بیاورید». اصرار را بی‌فایده دیدم و با هزار مکافات رفتم و زیلوها را پیدا کردم و توی خانه انداختم. زیلوهایی که واقعاً به آن‌ها نگاه می‌کردی، می‌دیدی که نخشان در‌آمده و ساییده شده‌اند.

مرحوم بهلول می‌گویند: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب‌منصبان زیادى را دیده‌ام؛ اما کسى را به لحاظ بى‌رغبتى به مقام و منصب دنیا، هم پاى آقا ]آیت الله خامنه ای [ ندیده‌ام. انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزدیک مى‌بیند، حس مى‌کند که ذره‌اى میل به دنیا در او وجود ندارد.

آیت‌الله خامنه‌ای چهار پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه و معمم هستند. پسران ایشان به ترتیب حجج‌اسلام سید مصطفی، سید مجتبی، سید مسعود و سید میثم حسینی خامنه‌ای هستند. گفتنی است اکثر پسران ایشان در مدرسه علوی که محیطی مذهبی دارد، درس خوانده و سپس برخی از آنان مقاطعی از علوم دینی را در مدرسه شهید مطهری و نیز مدرسه علمیه آیت‌الله مجتهدی پشت سر گذاشته‌اند.  با توجه به مخالفت و منع جدی رهبر‌معظم‌انقلاب هیچ گونه شغل یا کار اجرایی ندارند. به صورت ساده و در سطح پایین‌ترین اقشار جامعه زندگی می‌کنند . بنای رهبرمعظم‌انقلاب بر این بوده و هست که فرزندانشان به هیچ وجه پستی را نپذیرند. ایشان همیشه توجه دارند که هیچ یک از منسوبین، از بابت ارتباطی که با ایشان دارند، برخورداری خاصی پیدا نکنند. چنانکه وقتی دخترشان در آستانه ازدواج بود با داماد شرط کردند تا زمانی که من مسئولیت دارم و رهبرم، شما به هیچ وجه نباید وارد کارهای اقتصادی یا مشاغل دولتی شوید، به همان کاری که تا به حال مشغول بوده‌اید، ادامه دهید. فرزندان رهبر انقلاب هیچ مسئولیت رسمی ندارند آنها حتی در بیت رهبری هم مسئولیتی به صورت رسمی به عهده ندارند.

حجت الاسلام و المسلمین «احمد مروی» که از دوران نوجوانی با آیت الله خامنه ای آشنایی و ارتباط نزدیک داشته و از 19 سال پیش تاکنون نیز در مقام معاون ارتباطات حوزهای دفتر مقام‌معظم‌رهبری از نزدیک زندگی رهبر انقلاب را دیده‌است، می‌گوید: اینها حقیقتاً درس می‌خوانند. خوب هم درس می‌خوانند. من با اینها مأنوسم، این توفیق را دارم. اُنسی دارم، نشست داریم، گعده داریم، صحبت می‌کنیم. یک بار ندیده‌ام که اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند. گویی افرادی معمولی هستند و پدرشان هم یک فرد معمولی است.

آقا مصطفی آقازاده بزرگ آقا همان سال اول ازدواجشان که طلبه قم بودند، الان هم قم هستند. خانه‌ای اجاره کرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند - ما را یک روز برای ناهار دعوت کردند. ما رفتیم منزل ایشان. یک سال از ازدواج ایشان نگذشته بود، ماه‌های اول ازدواج ایشان بود. ما هم یک گلدان معمولی خریدیم و رفتیم که دست خالی نرویم. من واقعاً تعجب کردم که آیا این خانه، خانه یک تازه داماد است؟! حالا نه خانه فرزند رهبر‌انقلاب و مقام اول کشور، حتّی خانه یک تازه داماد هم این نیست. یعنی یک خانه تازه داماد، بالاخره یک زرق و برقی دارد؛ تا مدتها این زرق و برق خانه تازه داماد و خانه تازه عروس هست. من توی خانه اینها، واقعاً همان زرق و برق معمولی یک تازه داماد و یک تازه عروس را ندیدم. بسیار زندگی معمولی، دوتا فرش ماشینی، آن هم نه سه در چهار چون من دقت داشتم به این چیزها. دور و بر خودم را نگاه میکردم. حواسم بود و تا آنجا که می توانستم، رصد می کردم اوضاع و احوال خانه را. دو تا فرش شش متری انداخته بودند، دور خانه هم موکت بود و دو سه تا پشتی ابری معمولی، نه مبلمانی، نه زرق و برقی! زندگی ساده و خوبی در آقازاده‌های ایشان سراغ داریم.

این را هم خودشان فرمودند که من برای اینکه بیشتر در داخل خانه حضور داشته و کنار بچه‌ها باشم ‌ چون قبل از انقلاب که همه‌اش مبارزه و زندان و تبعید و اینها بود و ما نبودیم ‌ که بچه‌ها خیلی خلا نبود پدر را احساس نکنند، فرمودند من به دفتر گفتم که یک مبل دو نفره‌ نه یک سرویس‌ برای ما تهیه کنند که وقتی داخل خانه و زندگی شخصی می‌روم، روی مبل باشم که کمر و پایم درد می‌گیرد، راحت باشم، ضمناً بتوانم در آن فرصت به کارها هم برسم، نامه‌ها و گزارشها را مطالعه کنم. در ضمن در خانه حضور داشته باشم تا بچه‌ها وجود پدر را احساس کنند.

بعد فرمودند یک روز آمدم دیدم این مبل را که آورده‌اند، خانواده‌ ما آن را بیرون گذاشته‌اند. به ایشان گفتم که چرا بیرون گذاشتید؟ خانواده گفتند که آقا! تا حالا در خانه‌ ما مبل نبوده، تا الان زندگی ‌ما طلبگی بوده، الان هم مبل در خانه نیاورید. حضرت آقا فرمودند گفتم این را از پول شخصی‌ام تهیه کردند، نه از پول دفتر، که حضورم در خانه، بیشتر باشد. گفتند خیلی خوب، حالا اگر این باعث می‌شود شما حضورتان در خانه بیشتر باشد، بچه‌ها بیشتر پدر را احساس بکنند، ما این مبل دو نفره را تحمل می‌کنیم. بعد من سؤالی از دوستان دفتر کردم، گفتند این یک مبل دست دومی بود، این را تهیه کردیم، دادیم تعمیرش کردند، پارچه‌ای روی آن کشیدند و برای آقا آوردیم. این خاطره‌ای بود که خود آقا تعریف کردند.

یک وقتی حضرت آقا سفری به کره‌ شمالی داشتند‌ در دوره‌ ریاست جمهوری که سفر خارجی تشریف می‌بردند. رسم است که روِسای‌جمهور کشورها به مهمان‌هایشان، در سفر خارجی هدیه می‌دهند. یک سرویس ظرف به اصطلاح چینی، رئیس جمهور کره‌ یا یکی از این کشورها‌ به حضرت آقا داده بود. ایشان هم به خانه آورده بودند. این را هم باز خانم آقا بیرون گذاشته بودند. حضرت آقا فرموده بودند این هدیه است. طلا و نقره هم نیست، یک ظرف چینی معمولی است و آن چنان گران قیمت هم نیست. این را بگویم که حضرت آقا هدایایی که به ایشان داده می‌شود، هم در دوره‌ ریاست جمهوری‌شان، هم در دوره‌ رهبری، همه‌ هدایا را به آستان قدس رضوی می‌دهند. در آنجا یک موزه‌ای درست شده، بخش هدایای حضرت آقا، تابلویی هم دارد، مشخص است. حالا این ظرف را آقا در خانه، نگه داشته بودند. با اینکه عرض می‌کنم خیلی ظرف گران قیمت یا طلا و نقره هم نبود. خانم حضرت آقا می‌گویند ما این غذاهایی که می‌خوریم، با این ظرفها جور درنمی‌آید، همان ظرفهای خودمان خوب است، اینها را رد کنید، برود. ما اینها را لازم نداریم.

یک خاطره‌ دیگر، همین ایام ماه مبارک بود. برای قضیه‌ استهلال ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستان دفتر به نماز حضرت آقا رفتیم. بعد از نماز آقا فرمودند چطور شما این موقع - موقع افطار - در دفتر هستید؟ گفتیم برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند خیلی خوب، افطار را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی تعارف هم می‌کردیم. گفتیم نه آقا در دفتر غذا تهیه کرده‌اند. فرمودند نه، بیایید برویم. ما هم رفتیم. ‌این آقای حاج ناصر که پذیرایی می‌کند، مقداری نان و پنیر و سبزی و حلوا آورد. ما مقداری نان و پنیر، یک مقدار هم حلوا خوردیم. ولی منتظر بودیم که غذا را بیاورند. بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار آقا نشسته بودیم. ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه، که اگر ادامه ندارد، ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد، خوب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم. ایشان گفت نه، ادامه ندارد. ما همان نان و حلوا و همان نان و پنیر را خوردیم. ولی اگر دفتر می‌آمدیم، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند‌ برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند‌ چرب‌تر از غذای حضرت آقا بود.

بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟ اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده‌ حضرت آقا مشهد مشرف شده‌اند و قبل از رفتن یک قابلمه‌ بزرگ از این حلواها درست کرده‌اند. به اندازه‌ این سه‌ چهار شب، افطارمان هر شب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم سحر چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت برای سحر هم آبگوشت درست می‌کنیم و به اندازه یک پیاله‌ برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را خودمان می‌خوریم.

اداره‌ زندگی ایشان عمدتاً‌ یعنی آن‌قدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق است‌ بیشتر از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام می‌دهند. نذورات می‌آید. برای امام هم (رضوان‌الله تعالی علیه) خیلی نذورات می‌رفت. برای حضرت آقا هم نذورات زیاد می‌آید که نذر شخصی آقا می‌کنند که آقا، زندگی‌شان عمدتاً از همین نذورات اداره می‌شود و از بیت‌المال و از دفتر استفاده نمی‌کنند. از وجوهات که اصلاً هیچ استفاده نمی‌کنند. عمدتاً همین نذورات است.

چندی قبل، یکی از دوستان دفتر گفتند حضرت آقا مبلغ زیادی را دادند و فرمودند این را جزو پولهای دفتر قرار بدهید. از پول شخصی خودم هست. جزو پولهای دفتر بگذارید. برای استفاده‌هایی که ما از امکانات می‌کنیم، گاهی تلفنی و گاهی از امکانات بیت‌المال که استفاده می‌کنیم‌.

یک وقت یادم هست، یکی از همین روحانیون سرشناس کشور آمدند خدمت حضرت آقا‌، آقای کروبی بودند ‌ و آقا به ایشان فرمودند آقای کروبی! آن دور‌ه‌ جوانی که همه دنبال خوش‌گذرانی، رفاه و بهره‌برداری از نعمات هستند، ما و شما دنبال مبارزه بودیم. زندان و شکنجه و تبعید و...، حالا که دیگر آخر عمر ما شده است؛ حالا باید بیشتر به فکر دنیای بعد باشیم.
همه‌ کسانی که با حضرت آقا کمترین ارتباط و انسی داشته باشند، همین روحیه‌ انقلابی، همین روحیه‌ ضداستکباری، این روحیه‌ای که جز عزت و سربلندی و افتخار برای این نظام و کشور نیاورده است را می‌بینند. بعد از امام، این روحیه در زندگی آقا هم هست، در زندگی شخصی ایشان هم همین جور است.

این جور نیست که در بیرون حضرت آقا مبارزه و فریاد و شعار انقلابی باشد، امّا در درون، رفاه و نعمت و بهره‌برداری. نه، زندگی داخلی آقا هم همین جور است.

درس خارج از ایشان خیلی کار می‌برد. به انصاف از درس‌های بسیار خوب حوزه هم است، یک‌بار به آقا عرض کردم: آقا دوستان رادیو مایلند درس شما را پخش کنند و درس برخی از مراجع قم را هم پخش می‌کنند. پرسیدند آیا درس همه پخش می‌شود و این امکان برای همه است، گفتم نه، مگر رادیو چه‌قدر ظرفیت دارد؟ گفتند: پس من هم نمی‌خواهم پخش شود.

چندی پیش همسر رهبرمعظم‌انقلاب بیمار شد و برای عمل جراحی به بیمارستان بقیه‌الله رفت. همسر ایشان با وجودی که چند روز در بیمارستان بستری بود، هیچ‌کس اطلاع نداشت که همسر رهبرمعظم‌انقلاب هستند و همه کارها اعم از دریافت ویزیت، دارو و سایر کارها را در نوبت انجام دادند. دو روز مانده به مرخص شدن همسر رهبر انقلاب، به مسئولان بیمارستان خبر دادند که رهبرمعظم‌انقلاب قصد دارد برای عیادت به بیمارستان بقیه‌الله بیایند؛ با آمدن رهبر انقلاب به بیمارستان، مسئولان آنجا تازه فهمیدند که آن خانم، همسر رهبر معظم انقلاب بوده اند.

حجت‌الاسلام حقانی خاطره‌ای بیان می‌کند: زمانی که ضریح مطهر حضرت امام رضا(ع) در حال تعویض بود، در خدمت رهبرمعظم‌انقلاب به پابوسی امام هشتم(ع) مشرف شدیم. رهبرمعظم‌انقلاب برای زیارت در کنار مرقد آن امام(ع)، مشغول راز و نیاز بودند، چون ضریح را برداشته بودند، حضور در کنار قبر، رنگ و بوی دیگری داشت. بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آقای واعظ طبسی به ایشان عرض کردند: آقازاده هم بیایند نزدیک‌تر تا از نزدیک امام را زیارت کنند. معظم‌له فرمودند: پس بقیه چی؟ این دقت را همواره حضرت آقا دارند. ایشان امتیاز ویژه و خاصی را برای فرزندا‌ن‌شان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد می‌توانند از نزدیک قبر امام هشتم(ع) را زیارت کنند، فرزندان هم بیایند. پس از بیان آقا، همه توفیق حضور یافتند.

در پیمودن راه امام خمینی توسط رهبر معظم انقلاب همین بس که دشمنان و منافقان نیز به آن معترفند

ابوالحسن بنی‌صدر، اولین رئیس‌جمهور ایران بود که به حکم مجلس شورای اسلامی و تأیید امام خمینی، به دلیل خیانت‌های مکررش، از مقام خود عزل شد در گفت و گو با آبزرور می‌گوید: اگر ایشان [امام خمینی(ره)] زنده بود، صدها بار به آقای خامنه‌ای احسنت می‌گفت. دلیل این تحسین این است که آقای خامنه‌ای به خوبی توانسته نظامی را که آقای خمینی ایجاد کرد، حفظ کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۰
سعید فتحی سارانی

بصیرت

تاریخ اسلام

رهبر

فتنه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی